سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... مرا به کسالت درعبادتت، کوری از راهت و بیرون شدن از طریق محبّتت، مبتلا مکن . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
جمعه 94 آبان 29 , ساعت 8:56 عصر
کاش تنها یک لحظه می دانستی
تلاقی اندوه نگاهت
شعله ور می کند چه آتشی را در سینه ام
کاش می شنیدی سنگینی بغض صدایم را
و می دیدی باران پنهان چشم هایم را
پشت پلک های خسته
خسته از ازدحام تنهایی
ازدیاد باری که بر دوش می کشد
بار دیگر
چشم هایم را می بندم و سکوت می کنم
تا صراحت نگاه ملامت کننده ات
شعله ور نکند آتش این غم را
بگذار در تنهایی خود آهسته آهسته
خاموش شوم
و تو نیز در بی خبری خود
آرام شوی
و راه پرواز در پیش گیری

برروی سنگ فرش خیابان
زیر نور مهتاب
دخترک زانوی غم بغل گرفته بود
خیره می شد تند تند گاهی هم از رهگذران می برسید
کی قفس دارد؟
تک به تک از لای شکاف دودی شب می گریزند
اشک می ریخت
آرزوهایم را می گویم کی قفس دارد؟
د





؟!


لیست کل یادداشت های این وبلاگ